- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- 0 نظر
۳) امروزه آنچه در سطح جامعه ما به عنوان مشکل اساسى در سطح خانواده و محیط هاى آموزشى رخ مىنماید وجود روابط پنهانى بین دختران و پسران است. و حتى از جمله عوامل زمینه ساز در برقرارى روابط پنهانى، احساس رسالت برخی از دختران و پسران به منظور یافتن دوست برای یکدیگر است.
در برقراری روابط پنهانی مىباید به نقش عواملى که اولین پیوندها را ایجاد مىکند و همین پیوندها موجبات استمرار روابط پنهانى را فراهم مىآورند نیز به خوبى توجه کرد.
اما آیا از آیات مورد بحث و از این الگوى قرآنى در رابطه با معضل روابط پنهانى و راه هاى مواجهه با آن مىتوان درس و پندى آموخت؟ به نظر مىرسد که آنچه که در منابع روایى آمده گره گشاست که چون آن دو دختر بر خلاف عادت هر روزه بزودى به خانه برگشتند و گوسفندان را با خود آوردند، پدرشان که از زود آمدنشان تعجب کرده بود، پرسید: چه سبب شد که امروز به این زودى بازگشتید؟ دختران گفتند: مرد صالحى بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما بر ما ترحم کرد و گوسفندانمان را آب داد و ما زودتر به خانه آمدیم.
به عبارت دیگر روابط پنهانی عمیق و کثیر یک دفعه شکل نمىگیرد. با برخورد اتفاقى، خصوصاً اگر در قالب رفع مشکل و حاجتی باشد که بر قلب و لسان آدمی اثر مطلوب بگذارد، به سمت روابطی گستردهتر و احیانا نامطلوبتر میرود. در اینجا از راه های آسیب زدایی در ارتباط دختر و پسر آن است که همان اولین برخورد، در فضای خانوادگی مطرح شده و افراد مجربتر و والدین سرد و گرم چشیده، راهنمایی های لازم را در اختیار نسل جوان قرار دهند.
در صورتی که دختر و پسر مشکلات و حوادث جدید و برخورد قابل توجه روزانه را با افراد مجرب تر در فضای خانواده مطرح کنند و والدین نیز بتوانند نقش مفید، راهنما و سازنده ایفاد کنند. با روابط پنهانی و ناسالمی که محتمل است متعاقب برخورد اول شکل گیرد، گرفته میشود.
البته واضح است که چنین اقدامی، اولا: روابط صمیمی والدین و نوجوانان و جوانان را میطلبد. باید فرزندان محیط خانه را سالم، امن و قابل اعتماد احساس کنند تا درد دلها و مشکلات را با والدین در میان بگذارند. ثانیا: والدین باید شرایط نسل بعدی را درک کنند و سعه صدر داشته باشند، تا واقعیت ها را بشنوند و به راه حل ها بیندیشند. این چنین اقدامی از «انقطاع نسلها» در محیط خانواده جلوگیری نموده و ضمن ایجاد فضای سالم در نظام خانوادگی، به راه حل های مطلوب نیز میرسند.
چنین پیامی را به وضوح از الگوی قرآنی روابط دختر و پسر میتوان آموخت، زیرا دختران آنچه را که رخ داده بود با پسر جوانی در خانواده مطرح میکنند و پدر حکیمانه نسبت به آن عکس العمل نشان داد. نه تنها دختران را در ارتباط گرفتن با آن پسر سرزنش نکرد، بلکه دخترش را به دنبال آن فرد صالح فرستاد و…
۴) از نکاتی که در فرهنگ عامیانه، ارزش تلقی نمیشود و شاید حتی ضد ارزش نیز قلمداد شود آن است که برای تشکیل زندگی مشترک، دختری از پسری خواستگاری نماید. حال با توجه به الگوی قرآنی مورد بحث در ارتباط دختر و پسر، پرسش اساسی آن است که آیا از نگاه دینی، برای زندگی مشترک دختر در انتخاب شریک زندگی میتواند پا پیش بگذارد یا خیر؟
در رابطه با پرسش حاضر چند نکته قابل بحثاند:
اول: ارتباط دختر و پسر حیطه عامى دارد که یکى از موارد و مصادیق آن روابط دختر و پسر براى ازدواج است. روابط مىتواند ادارى باشد (ارتباط دو همکار ادارى یا یک فرد ادارى با جنس مخالف از مراجعه کننده). این تعامل مىتواند تحصیلى باشد و… اما ارتباط دختر و پسر براى رسیدن به زندگى مشترک، ارتباط عمیقتر و حساسترى است و از این رو در فتاواى فقهى علیرغم حساسیت هاى ویژه، آزادى عمل زیادى را در ارتباط بین دو جنس مخالف پذیرفته است مثلاً امام خمینى درباره زن و مرد و پسر و دختر که براى ازدواج اقدام میکنند بر این باور بودند که «هر یک از زوجین میتوانند بدن دیگری را با شرایط ذیل به منظور تحقیق ببیند»:
۱) نگاه به قصد لذت و ریبه نباشد؛
۲) ازدواج متوقف براین نگاه باشد؛
۳) مانعى از ازدواج این دو در میان نباشد.”
دوم: آنچه که از آیات مورد بحث به عنوان الگوى قرآنى تعامل ارتباط دختر و پسر استنباط مىشود آن است که این یکى از دختران است که به پدرت گفت: “یا اَبت استأجره، اِن خیر من استاجرت القوى الامین”(قصص / ۲۶)، اى پدر! این مرد را به خدمت خود اجیر کن که بهتر کسى که باید به خدمت برگزید، که امین و تواناست. و پدر با پذیرش این پیشنهاد، به موسى طرح ازدواج با این دختر را با شرایطى مطرح کرد (قصص / ۲۷) به عبارت دیگر، در اصل دختر با ظرافت خاصى و به صورت غیر مستقیم، پیشنهاد ازدواج با موسى را داد.
اینجاست که از آیه مورد بحث مىفهمیم که دختران در گزینش همسر، خصوصاً اگر فرد مناسب و ایده آلى را سراغ دارند مىتوانند و باید فعال باشند ولى اگر طرح مسأله را مستقیماً، به مصلحت نمىدادند، با تمهید مناسب و یا با واسطه اى، پیشنهاد خود را براى مطلوب و محبوب خود مطرح نمایند.
پس خواستگارى دختر از پسر نیز مانند خواستگارى پسر از دختر هم “عقلا” قابل دفاع است و هم “نقلا”. و در نقل نیز آیات مورد بحث شاهدى از کتاب خدا درباره خواستگارى مرد است.این تأ یید را در سیره نبوى نیز مثلاً در داستان زیر میتوان دید. داستانى که با اندک اختلاف در کتب شیعه و سنى آمده است، از این قرار:
زنى آمد به خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و در حضور جمع ایستاد و گفت: یا رسول الله! مرا به همسرى خود بپذیر. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مقابل تقاضاى زن سکوت کرد، چیزى نگفت، زن سرجاى خود نشست. مردى از اصحاب بپا خاست و گفت: یا رسول الله! اگر شما مایل نیستید، من حاضرم. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) سوال کرد: مهر چى میدهى؟ پاسخ داد: هیچى ندارم!؛ حضرت فرمود: اینطور که نمىشود! برو به خانه ات شاید چیزى پیدا کنى و به عنوان مهر به این زن بدهى….
مرد خواستگار حرکت کرد برود، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) او را صدا کرد: بیا. آمد. فرمود: بگو ببینم قرآن بلدى؟ گفت: بلى یا رسول الله! فلان سوره و فلان سوره را بلدم. فرمود: مىتوانى از حفظ قرائت کنى؟ گفت: بلى مىتوانم. حضرت فرمود: بسیار خوب! درست شد. پس این زن را به عقد تو در آوردم و مهر او این باشد که تو به او قرآن تعلیم بدهى. مرد دست زن خود را گرفت و رفت”.
سوم: اما اینکه دختر شعیب به دو ویژگى موسى اشاره داشته و گواهى مىدهد: یکى اینکه او قوى و نیرومند است و دیگر آنکه او امانتدار و مورد اعتماد است. این مدعاى دختر خاستگاهش کجاست؟ از چه رو او میتواند به چنین باورى رسیده باشد؟
در این رابطه مفسرین از جمله گفته اند “قوت او را به هنگام کنار زدن چوپان ها از سر چاه براى گرفتن حق این مظلومان و کشیدن دلو سنگین را یکه و تنها از چاه فهمیده بود و امانت و درستکاریش آن زمان روشن شد که در مسیـر خانه شعیب، راضى نشد، دختر جوان پیشروى او راه برود، چرا که ممکن است باد لباس او را جابجا کند. به علاوه از خلال سرگذشت صادقانه ای که براى شعیب نقل کرد نیز قدرت او در مبارزه با قبطیان روشن مىشود. هم امانت و درستى او که هرگز با جباران سازش نکرد و روى خوش نشان نداد.
از این الگوى قرآنى در روابط دختر و پسر، حداقل نکته اى که در بحث اخیر مىتوان آموخت آن است که در صورتی که این ارتباط قرار باشد که به زندگى مشترک منتهى گردد، باید طرفین به ویژگی هاى مناسب هم توجه کنند و این ویژگى ها باید جامع باشد هم خصایص مناسب جسمى (در این آیه قدرت و قوى بودن مرد) و هم خصایل مناسب روحى و اخلاقى (در این آیه امانت و درستکارى) را در برداشته باشد.
د) جمع بندى و نتیجه گیرى
۱) طرح داستان هاى قرآنى، صرفاٌ مطرح کردن قصه و یا رمانی نیست، بلکه بار هدایتى آنها مورد توجه است و باید غایات داستانها و جوهره آنها را یافت و سرلوحه زندگى قرار داد. اگر قرآن مجید کتاب انسان سازى است و اگر اسلام دین کامل است، باید براى مسأله روابط دختر و پسر طرح، ایده و الگو ارائه نماید و چنین کارى در سوره قصص صورت پذیرفته و با تأمل در ابعاد موضوع مىتوان براى شرایط حاضر نکات اساسى در تعامل و ترابط دختر و پسر آموخت.
۲) در این داستان قرآنى، بازیگران و نقش آفرینان دو جنس مخالف هستند، که هر دو فعالند، طرفین هر دو پیام هاى سازنده براى دیگران دارند. مرد داستان، در نهایت لقب قوى و امین را از آن خود مىکند و زن داستان، صفت حیاء را به خود اختصاص مىدهد و بر بال حیاء راه مىرود.
۳) در این داستان اصل ارتباط دختر و پسر، به عنوان یک ضرورت زندگى پذیرفته شده است ولى این ارتباط، یک ارتباط عاطفى، پنهانى و بى حد و حصر نیست و با قیودى مورد پذیرش قرار گرفته است.
۴) از نکاتى که از این الگو قابل استنتاج است اینکه دختر و پسر در روابط عادى و ضرورى نه باید شرم بیجا داشته، دست پاچه شده، مضطرب شوند و نه باید پرخاشگرى نموده و به یکدیگر اهانت کنند، بلکه خوب است با شناخت از واقعیت هاى جنس مخالف و از بین بردن ترس ها، دلهره ها، هیجان ها و نیز احساس خصومت و خشونت نسبت به یکدیگر، با خونسردى و صلابت شخصیت با جنس مخالف برخورد نموده و از رفتار سبک، خودنمایى و جلب توجه جنس مخالف به وظایف محوله در اجتماع عمل کنند.
۵) اگر ارتباط دختر و پسر قرار است که به ازدواج منجر گردد، مناسبتى ندارد که یک روابط پنهانى و مکتوم باشد، بلکه با هماهنگ نمودن خانواده ها در شرایطى تا حد قابل توجهى مىتوانند از یکدیگر شناخت جسمى و روحى کسب نمایند. روابط پنهانى دختر و پسر آسیب هاى فردى، اجتماعى و… دارد که باید از آن پرهیز نمود.
۶) در روابط سالم بین دو جنس مخالف. اصل نباید بر تظاهر، ریا و خودنمایى باشد. آنانى که سعى دارند با لباس هاى بسیار ویژه، آرایش هاى آن چنانى و… براى خود ایجاد جذابیت نمایند، قطعاٌ از ضعفى درونى رنج مىبرند و بدین وسیله به دنبال جبران کاستى جسمى یا روحى خود هستند. وگرنه کسى که فضیلت جسمى، عقلى و قلبى دارد، چه ضرورتى دارد که با حرکات تصنعى در مقابل دیگران ظاهر شود؟ شخصیت هاى رشید، خودبخود در ارتباط و تعامل براى دیگران به جهت فضایلشان زیبا جلوه مىکنند.
پس درارتباط سالم دختر و پسر خوب است، هر یک به دنبال آن باشد که توانایى هاى علمى، هنرى، اخلاقى، ورزشى، رزمى و… کسب نمایند و طبیعى، قوى و سالم در مقابل یکدیگر ظاهر شوند.
منبع: پایگاه حوزه علمیه تبریز