- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- 0 نظر

مؤلف این تفسیر، عالم بزرگوار، على بن حسین بن محىالدین بن ابىجامع عاملى مىباشد.
انگیزه مفسر از تألیف تفسیر
مفسر در مقدمه کوتاه خود بر تفسیر، انگیزه خویش را چنین مىنویسد:« علم تفسیر از جهت موضوع، از شریفترین علوم و برترین معارف دینى است؛ زیرا از انوار قرآن، کشف حجاب مىنماید و در ضمن آن حقایق بسیارى از علوم و دقائق مهمى از فنون مختلف آشکار مىگردد؛ بدین جهت همیشه تألیف تفسیرى را آرزو داشتم که مختصرى از معارف قرآن را بیان کند. پس از استعانت به فیض الهى و فضل او با وجود مشاغل فراوان، عزم جزم نموده، به تألیف آن اقدام کردم».
معرفى تفسیر
عنوان تفسیر،« الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز» و روش تفسیرى آن، روشى مزجى است که مؤلف در نگارش آن گزیدهگویى را پیشه ساخته و به بسیارى از وجوه تفسیر و نکات بلاغى و ادبى اشاره نموده است؛ درعینحال از وجوه اعراب و قرائات صرف نظر نکرده است.
مفسر در مقدمه کوتاه خود مىنویسد:« در این تألیف بنا را بر ایجاز در تعبیر نهاده، درعینحال به اکثر اقوال و وجوه تفسیرى اشاره داشته و برخى نکات را که فهم معنا بر آن متوقف بوده، متعرض گشته، در قرائت به ذکر قرائات سبعه اکتفا، نموده( در برخى موارد جزئى به دیگر قرائتها اشاره کردهام). در عدد آیات بنا را بر مشهور( که از«بسم الله الرحمن الرحیم»غفلت مىنمایند)، نهادم؛ گرچه در اعتقاد بنا بر روایات متواتر صحیحه، آن را جزء هر سوره( جز سوره توبه) مىدانم».
روش تفسیر
ایشان معمولا پس از ذکر نام سوره، تعداد آیات، مکى و مدنى بودن و اختلاف در آن را بیان مىنماید. وجه تسمیه سوره و فضل قرائت آن را جز موارد اندک( در سوره حمد) متعرض نمىگردد.
مقاطع آیات را بیان کرده، ضمن تفسیر آن، نکات اعرابى و ادبى کلمه و جمله را بیان مىنماید و در صورت اختلاف قرائت، با ذکر قارى آن را بازگو مى کند.
ذکر شأن نزول آیات نیز مورد توجه ایشان بوده و در موارد ضرورى به بیان آن مىپردازد( مانند ج ۱، ص ۲۲۴ ذیل آیات ۵ و ۶ آل عمران درباره وفد نجران).
استفاده وافر ایشان از روش تفسیر قرآن به قرآن، با ذکر مضمون آیات دیگر یا اشاره به مضمون آنها، بهگونهاى است که حتى در مباحث ادبى از آیات دیگر بهره مىبرد.
مفسر به تناسب بین آیات توجه داشته و در جاهاى مختلف از آن در توضیح مطالب بهره برده است( مانند آیه ۶ سوره بقره، ج ۱، ص ۶۹). با توجه به صبغه ادبى و لغوى تفسیر، گاه به معناى شرعى نیز اشاره دارد( مانند معناى کفر، ج ۱، ص ۷۰).
در مواجهه با آیات فقهى فقط بنا را بر تفسیر متداول نهاده و مستقلا وارد مباحث فقهى نشده است.
در بحث نسخ آیه به آیه، متعرض مصادیق آن شده و با ذکر ناسخ و منسوخ، نظر خود را نیز بیان مىکند( مانند آیه ۲۴۰ سوره بقره، ج ۱، ص ۱۹۶).
مفسر ضمن رعایت تفسیر قرآن به قرآن، براى تبیین معانى آیات، از روایات نیز بهره وافر برده، ضمن نقل مضمون روایات، گاه اصل روایت را که جایگاه تفسیرى دارد، بیان مىکند.
امتیازات و ویژگىهاى تفسیر
برخى از ویژگىهاى این تفسیر را مرحوم دکتر عبد الرّزّاق محىالدین در مقدمه خود، چنین بیان کرده است:
برداشت مفسر از آیات قرآن، برداشتى است ادیبانه که باعث گردیده، اثر او از بسیارى تفسیرهاى دیگر متمایز باشد؛ چراکه بیشتر مفسران، آیات را چنان با فرهنگ خویش درآمیختهاند که نوعى تکلف و ساختگى در آن به چشم مىخورد؛ در نتیجه، شگفتىهایى را که نشانه اعجاز قرآنند، از بین بردهاند.
مفسر، نظریههاى گوناگون مفسران را با دقت و امانت و بدون تعصب و پایمال کردن اندیشهاى یا برترى دادن بر اندیشه دیگر، بیان نموده و سپس با آرامش خاطر، نظریه خویش را ابراز کرده است.
مؤلف، بحث را نهچندان گسترده و وسیع مطرح کرده و نه آن را کوتاه و نارسا، رها ساخته، بلکه کوشیده است، مطالب را با فشردگى مناسبى بیان نماید و بر این اساس، قرائات، شأن نزول، لغت، قواعد نحوى، بلاغت، احکام فقهى، مسائل کلامى، حوادث تاریخى، همه و همه را یکسان مورد توجه قرار داده است و بىگمان در هنر نگارش، همگان از این ویژگى برخوردار نیستند. این شیوه بیان، گویاى این حقیقت است که مفسّر به علوم عربى و مباحث اسلامى، تسلط کامل داشته است؛ تسلّطى که وى را در چیرگى بر قلم خویش توانا ساخته است.
اختصار از دیدگاه مؤلف، اختصار در اندیشهها و مطالب نیست، بلکه اختصار در رساندن مفاهیم و مطالب است؛ یعنى اختصار بهگونهاى است که اگر توضیح مطالب را در کتابهاى مفصل جستجو کنید، به بیش از آنچه در این اثر به آن اشاره رفته، دست نخواهید یافت.
آقاى مالک محمودى کار تحقیق این اثر را به عهده گرفته است. وى مأخذ روایات و اقوال و آراء نقلشده مفسران را ردیابى کرده و بهدقت نشان داده است.
در نشان دادن اختلاف نسخهها، آنچه در ارائه معنى و مفهوم متن نقشى داشته است، ثبت کرده و با پاورقىهاى مناسب خود اثرى خواندنى و شایسته، سامان داده است.
منابع تفسیر
مفسر محترم، بهطور مستقل منابع مورد استفاده خود را ذکر نکرده است، اما از ذکر منابع، اقوال، آراء و روایات توسط محقق و تصریح مصنف در مواردى، بخش عمدهاى از منابع آن را مىتوان در موارد زیر بیان کرد:
الف)- تفاسیر:
تفسیر مجمع البیان؛
تفسیر التبیان؛
تفسیر عیاشى؛
تفسیر البرهان؛
تفسیر نور الثقلین؛
تفسیر روح البیان؛
تفسیر قرطبى؛
تفسیر بیضاوى؛
تفسیر کشاف؛
کنز العرفان؛
تفسیر جوامع الجامع؛
تفسیر ابن کثیر.
ب)- منابع روائى:
نهج البلاغه؛
توحید صدوق؛
وسائل الشیعه؛
کافى؛
ثواب الأعمال؛
جامع أحادیث الشیعه؛
عوالی اللئالی؛
سنن ترمذى.
و…
دار القرآن الکریم در مقدمه خود بر این تفسیر، ابتدا سیرى اجمالى از آغاز و تطور تفسیر را ذکر کرده، به سابقه تاریخى موجزنویسى در تاریخ اشارهاى کوتاه دارد، سپس، اهداف دار القرآن را که به امر آیتاللهالعظمى گلپایگانى( ره) تأسیس گردید، بازگو نموده به انگیزه انتخاب این کتاب مىپردازد. در پایان مقدمه یادآور مىشود که محقق محترم شیخ مالک محمودى علاوه بر جزء دوم تفسیر در نسخه مخطوط( که از ابتداى سوره اسراء آغاز مىگردد)، تمام تفسیر را نیز از ابتدا تا انتهاى آن مراجعه و تحقیق نموده است.
دکتر عبدالرزاق محىالدین در مقدمه خود به چگونگى چاپ، نسخههاى مختلف کتاب، خصائص آن و ترجمه مؤلف، پرداخته است.
منابع
مقدمات و متن کتاب.
آینه پژوهش، شماره ۱۲، سال دوم، صفحه ۶۷، دفتر تبلیغات اسلامى.
طبقات مفسران شیعه، عقیقى بخشایشى، ج ۳، ص ۴۰۱، چاپ اول، دفتر نشر نوید، قم.
دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى به کوشش بهاءالدین خرمشاهى، ج ۲، ص ۱۴۳۱.
منبع: کتابشناسی جامع تفاسیر نور