- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : < 1 دقیقه دقیقه
- 0 نظر

شخصی از اقوام سببی مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی(ره) که از سادات محترم است، نقل می کرد:
روزی به دیدن آقا آمده بودم و به همراه من، برادر کوچکم که در آن موقع، حدود ۷ یا ۸ سال سن داشت، بود. داخل اطاق با آقا مشغول صحبت بودیم، هر چندگاه آقا با تمام قامت از جایشان برمیخاستند و مینشستند. این کار را چند بار با اندک فاصلهای تکرار کردند، وقتی دقت کردم فهمیدم علت قیام و قعود ایشان به خاطر برادر کوچکم می باشد، چون او بازیگوش بود و چندین باز از اطاق خارج شد و برگشت و هر نوبت که وارد اطاق می شد، آقا به احترام سیادت او، میایستاد و بعد مینشست! بعد از این که متوجه قضیه شدم، دست او را گرفتم و پهلوی خودم نشاندم که دیگر رفت و آمد نکند و مزاحم آقا نشود، ایشان با مهربانی و عطوفت فرمودند: « بگذار بچه آزاد باشد و مزاحم او نشو. آزادش بگذارید تا بازی کند».
منبع: مرتضی عطایی؛ خاطراتی از آیینه اخلاق؛ نشر الف