- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
مقدمه
یکى از شایعترین و نامناسبترین اعمال براى جلوگیرى از خلافکاریها و سزادادن به خلافکاران که به ویژه در مورد کودکان اعمال میشود، تنبیه بدنى است. ژان پیازه و پیر هانرى سیمون روانشناس و اساتید دانشگاههاى فرانسه در کتاب روانشناسى کودک و اصول تربیتى جوانان میگویند: اگر عملى نفرت انگیز در این جهان یافت شود که وجدان آدمى را ناراحت سازد، بدرفتارى و خشونت با کودک بیگناهى است که قدرت دفاع از خود را ندارد.
وقتى ما به طور آگاه یا ناآگاه و به تربیت هاى ناصحیح و غلط و رفتارهاى خشونت آمیز، اغتشاشى در روح لطیف کودکانمان به وجود آورده و در نتیجه جریحهدار ساختن عواطف و احساساتشان، آنان را به صورت افرادى خشن و بیعاطفه، عاصى و مجرم تحویل جامعه میدهیم، در واقع مقصر و عامل اصلى خشونتها و بیعاطفگى و جرایم و انحرافات و جنایات آنها ما هستیم. بنابراین قبل از آن که تسلیم چوبه دار بشوند، باید در وهله اول، ما را به عنوان مقصر و مسبب و مجرم به مجازات رسانده و کیفر دهند.
آیا تنبیه بدنى کارساز است؟
البته والدین و مربیانى که مرتکب تنبیه بدنى در مورد کودکان تحت پرورش و تعلیم و تربیت خود میگردند، همگى بر این عقیدهاند که میخواهند در مورد تربیت آنان قدم مثبتى بردارند و این تنبیهات، لازمه همان قدمهاى مثبت میباشد. ولى در روحیه چنین والدین و مربیانى اگر دقیق باشیم، به خوبى درخواهیم یافت که عدهاى از آنان، خودشان به نوعى به اغتشاش و ناسازگارى درون مبتلا بوده و اغتشاشات و ناملایمات درونى و روحى، آنان را هنگام مشاهده اعمال خلاف در کودکان، تحریک به عصیان و در نتیجه ارتکاب به تنبیه بدنى مینماید.
کودک ممکن است که از ترس کتک خوردن، دست به اعمال خلافى نزند، ولى وقتى که چندین بار کتک خورد و ترسش ریخت، همان کار خلاف را که میل به انجام آن دارد بالاخص در خفا با شدت و حدت بیشترى دنبال خواهد کرد؛ زیرا این امر از نظر روانشناسى کاملا به اثبات رسیده است که هر اندازه فردى در انجام کارى با ممانعت مواجه باشد، به همان اندازه و بلکه بیشتر، براى انجام آن مریض خواهد شد.
اغلب اعمال خلاف و نادرستى که از کودکان سر میزند، مغرضانه و از روى نقشه موذیگرانه قبلى نیست و حتى اگر چنین هم باشد، باز باید در روان آنان، به دنبال علت و انگیزه بگردیم؛ چون هیچ کودکى، مجرم و خلافکار از مادر متولد نمیشود و رفتارهاى غلط و تربیت ناصحیح والدین و اطرافیان و خصایص اکتسابى محیط و اجتماعى هستند که روح کودک را متاثر و متألم ساخته و او در مقابل کنشهایى که به نظرش غیر عادلانه مینماید، وادار به واکنشهاى عصیانگر میسازد و ما اگر در مقابل عصیان و ارتکاب به جرم و گناه کودک، متوسل به خشونت و تنبیه بدنى گردیم، علاوه بر این که در روح او براى گشایش و هدایت عقدههاى سرکش، قدم مثبتى برنخواهیم داشت، بلکه عقدههاى موجود را سرکش نموده و عقده دیگرى نیز بر تعداد آن خواهیم افزود و چنین کودکانى در اثر تنبیهات و مجازاتهاى شدید و ممتد، عاقبت از محیط خانه و خانواده گریزان شده و با سقوط در دامهایى که هر آن در سر راهشان گسترده میباشد، به احتمال زیاد تبدیل به بزهکار در جامعه خواهند شد.
اگر به فرض هم چنین شد، بالاخره خشن و بیعاطفه شده و دست به کارهاى ناشایست و پرخطر خواهند زد. در بعضى مواقع نیز خلافکاریهایى از کودکان سر میزند که والدین از تفهیم نتایج مضر و زیان بخش آن عاجز میمانند و چون در حل مشکل با ناتوانى مواجه میشوند، متوسل به تنبیه میگردند. غافل از این که این تنبیه، جز چند لحظه تاثیرى نخواهد داشت و روز از نو روزى از نو خواهد بود. والدین در این مواقع باید به دنبال علت و انگیزه بگردند.
گاه با مسائلى روبرو میشویم که تنبیه بدنى حتى براى مدت زمان کمى هم کارساز نیست؛ چرا که مشکل، چیزى ریشهدار است. مثلا نوجوانى که وارد اولین دورههاى بلوغ شده و در اثر تربیتهاى غلط و محیط ناسالم و محرومیتها و سایر مشکلات اجتماعى یا ابتلا به یکى از انواع اعتیادهاى جنسى و غیره، به بیراهه میرود؛ در این حال، براى ما امکان اصلاح جامعه و سالم کردن محیط و از بین بردن عوامل نامطلوب، غیر ممکن به نظر میرسد. یعنى براى انهدام این موانع تربیتى، بهتر است بدون توسل به خشونت و با رفتارهاى محبتآمیز و دوستانه، ضمن این که مضرات این گونه اعمال خلاف و انحرافى را بازگو میکنیم، با نشان دادن افرادى که با ارتکاب به چنین اعمالى مبتلا به امراض مختلفى از قبیل سفلیس و سوزاک و سایر امراض مشابه گردیده و به صورت مطرودین جامعه، عمر نکبت بارى را در منجلاب بدبختى سپرى میکنند؛ رعب و ترسى را در اندیشه آنان برانگیزیم و حتم بدانید که این رعب و ترس مثبت، عامل بازدارندهاى موثرتر از پند و اندرزها و سایر تنبیهات و مجازاتها خواهد بود.
البته عوامل تخلف، بسیار است و والدین و مربیان محترم نیز داراى تدابیرى هستند که میتوانند با استفاده از این تدابیر و تجربیات و مطالعه خود، در راه از بین بردن عوامل تخلفزا، قدمهاى مثبتى برداشته و در راه هدایت و آراستن کودکان خود به خصال واقعى انسانى، بدون توسل به تنبیه بدنى و رفتارهاى خشونت بار و با ارائه طریقهاى صحیح و مثبت تربیتى، مفید واقع گردند.
راه حل جلوگیرى از تخلفات کودکان و هدایت آنان
بالاخره براى جلوگیرى از تخلفات کودکان و هدایت آنان به راه صحیح زندگى و نتیجهگیرى از مطالب یاد شده در مورد مضرات تنبیه بدنى رعایت نکات زیر لازم و ضرورى به نظر میرسد:
وقتى عمل خلافى از کودک سر میزند، هرگز نباید به خشونت توسل جست و اگر مواخذه در این مورد ضرورى به نظر میرسد، باید سعى شود که بازخواست و احیانا توبیخ حتى مودبانه لفظى در جمع دوست و آشنا و سایر کودکان انجام نگیرد؛ زیرا ممکن است کودک، تحقیر شده و با ایجاد عقده حقارت در وى، نتیجه مطلوبى که مورد دلخواه است بدست نیاید.
توبیخ و ماخذه، باید همراه با لطف و محبتى آمیخته شده که کودک ضمن توبیخ، احساس نکند که محبت والدین را از دست داده، زیرا محبت و نوازشهاى به جاى والدین و مربى، در سازندگى شخصیت کودکان و جلوگیرى از انحرافات و ارتکاب آنان به اعمال خلاف، نقش معجزه را دارد.
اگر در مورد جلوگیرى از بعضى تخلفات، والدین و مربیان مجبور هستند که ترس و رعبى در دل کودک برانگیزند، باید این ترس به طور مثبت انجام شود.
والدین باید در رفتار کودکان خود، حس مسئولیت و حمایت را در کودکان بزرگتر برانگیخته، حتى در کارهاى شخصى نیز از آنان کمک بگیرند.
والدین باید در امتناع صحیح غرایز و ساختن شخصیت مثبت و ایجاد تعادل و آرامش در روان کودکان، از هر وسیله ممکن استفاده نموده و در انهدام عوامل منفى و مخربى که در سر راه آنان قرار دارد، بکوشند زیرا اگر کودک، داراى شخصیت مثبت بوده و آرامش روحى داشته باشد، دیگر تخلفى وجود نخواهد داشت که مساله تنبیه بدنى و مواخذه و توبیخى را بوجود آورد.
والدین و مربیان باید با اعمال و رفتار صحیح، در دل کودکان، محبت و علاقه دوستانهاى نسبت به خود ایجاد نمایند. زیرا اگر کودکان، والدین و مربى را نسبت به خود دوست و دلسوز احساس کردند اولا مشکلات خود را به راحتى با آنان در میان خواهند گذاشت، ثانیا از مواخذاتشان، دلگیر و ناراحت نشده و پند و اندرزهایشان را با میل و رغبت به کار خواهند بست.
نکته بسیار مهمى که وجود دارد این است که والدین و مربیان، نباید به هیچ وجه هنگام توبیخ و مواخذه کودک، محسنات و خوبیهاى سایر کودکان را به عنوان سرکوفت به رخ کودک بکشند؛ زیرا این عمل نیز علاوه بر این که موجب تحقیر کودک میشود، جلوی تقویت اعتماد به نفس او را گرفته و به عصیان و اعمال انتقام جویانه وا میدارد.
یکى از مواخذات و تنبیهات غیربدنى، بیاعتنایى میباشد که نباید در مورد کودکان استمرار داشته باشد؛ زیرا اثرات سو بیاعتناییهاى ممتد، کمتر از تنبیه بدنى نیست.
دیگران را دوست بدارید و کودکان خود را به دوست داشتن دیگران عادت دهید.
نویسنده: على غلام پور طالمى
منبع: موعود امم(عج)